-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 فروردینماه سال 1390 01:00
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 آه................................ چقدر دلم گرفته است و هوای حرمت کرده است ساقی آقا زیارتم را از مجلس روضه ات قبول کن. پر کرده تمام آسمان را بغضی سنگین شده در گلوی دنیا بغضی پر کرده از آب دستهایش را مرد لبخند به لب نشانده اما بغضی ... او...
-
ای آفتاب سایه نشین در مدار تو
دوشنبه 8 فروردینماه سال 1390 23:44
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 روشن شده است چشم شب از انتظار تو ای آفتاب سایه نشین در مدار تو هر صبحدم به تیرمناجات می شود چابکترین غزال اجابت شکار تو دیگرشگفت نیست مسیح آفرین شوی گل های مریم اند همیشه کنارتو باشد فدک به دست تو یا دست دیگری سبز است باغ های خدا ازبهارتو...
-
ای آفتاب من
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 23:33
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 یک شب بیا ستاره بریزم به پای تو ای آفتاب من همه چیزم فدای تو یک شب بیا به ما برسد ای اذان صبح از پشت بام مسجد کوفه صدای تو ما مدتی است خانه تکانی نکرده ایم شرمنده ایم در دل ما نیست جای تو غیر از همین دو قطره اشکی که مانده بود چیزی نداشتم...
-
سوگند قلم
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 23:09
شعری که در حال و هوای حرم امام رضا ، تقدیم حضورتان می گردد. جمعه بود شاعر به دستش قلم گرفت سپیده دم نفسش کنار حرم گرفت نوشت جمعه ی دیگر،نوشت جمعه ی آخر وقتی در اوج غم قلمش را ورم گرفت دفتر،قلم،شعر کنارش نشسته بود آزاد شد بغضی که از صدای قلم گرفت اول کمی گریه و بعدش گلایه از دلی ترک خورده که او را ز غم گرفت صدای رفیعی...
-
ای کاش سال ما با تو تحویل می شد
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 23:04
شعری که باید بعد سال تکمیل می شد ای کاش سال ما با تو تحویل می شد آیه های فرجت تنزیل می شد شعری برای فرجت می خواندم تا برایم مایه ی تعدیل می شد حق است نیامدی و سر نمی زنی تقصیر ما بر عشق ما تحمیل می شد تبعیدیِ هر ساله یِ هر روزها کاسه ی صبرت چرا تکمیل می شد من فدایت یوسف زهرا ببخشا خندا ات بر گریه ها تبدیل می شد این...
-
ای بزرگ مرد مولایم...
شنبه 7 اسفندماه سال 1389 00:21
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA ای بزرگ مرد مولایم ای مرد اینجایی ای جلوه ی نور مولا الحق که زیبایی من شعر گفتمت اما بی قدر و پست ست گرچه آمدم،اما تویی که تنهایی حاضران به چشم من از افلاکیانند هستم میانشان با شلوار و دمپایی همه از منقبت و نقد شما می گویند گرچه این نیست خدایم چه قدر والایی اینها شما...
-
از شدت شرم است صدایت نمی کنم
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389 13:59
از شدت شرم است صدایت نمی کنم هرچند دورم اما شکایت نمی کنم اهلی ترین شده ای در زمین ما گاهی ببخش مرا که دعایت نمی کنم دیگر کسی از شما روایت نمی کند من هم همینطور گریه برایت نمی کنم تمام دفتر شعرم از نیامدنت پر شد و باز گریه برایت نمی کنم قلم در افتاد با کاغذم و گفت چرا کار کمی برای کارهایت نمی کنم دوست دارم برای شما...
-
« یک دم علی علی نکنم هار می شوم»
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389 00:45
با یک نگاه محرم اسرار می شوم پروانه وار میثم تمار می شوم سرمست جرعه های توام،حضرت شراب من جای کعبه،میکده هوشیار می شوم کار از جنون و مستی و دیوانگی گذشت « یک دم علی علی نکنم هار می شوم» از خواب مرگ گر ز مزارم گذر کنی من با صدای پای تو بیدار می شوم تنها به این خوشم که قدم رنجه می کنید هنگام مرگ لایق دیدار می شوم تو...
-
به مناسبت هفته وحشت
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389 00:42
رفتن به بهشت قرب حق آسان است راهی که علی رفت ره رضوان است ای سنــی بدبخــت به بــی راهِ مـرو این ره که تو میروی به ترکستان است
-
برگرد،آقا..
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389 00:36
پشت ماشین نوشته بود،برگرد،آقا ناگهان وحی شعر من آمد،چه کرد،آقا در میان شهر و پشت ماشین ها مگر به یاد بیافتم،پر درد،آقا چه سخت میگذرد این نفسهای بی شما هجر طولانی تان،از ما و عملکرد،آقا عذاب میدهد فکر مرا هجرت شما چه قدر انکار میگویم،قر کرد،آقا در هجوم سیل عشاقان سرمست ذره ای به حساب نیایم،من طرد،آقا هر غروب تلخ آن روز...
-
از لذت دیدار شما خواب ندارم
یکشنبه 1 اسفندماه سال 1389 22:44
سلام خدمت همه دوستان عزیز ؛ در زیر شعری از محبوبترین شاعر همشهری ((آقای سید حسین سیدی)) را آورده ام، امیدوارم که لذت ببرید. در باغ دلم یک گل شاداب ندارم از لذت دیدار شما خواب ندارم صد دفتر صد برگ پر از شعر سپید است در شان شما یک غزل ناب ندارم دفترچه عمرم شده پر خاطره ی تلخ یک خاطره از کوچه و مهتاب ندارم آنقدر شدم چشم...
-
تقصیر ماست...
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 18:40
تقصیر ماست غیبت طولانی شما بغض گلو گرفته ی پنهانی شما بر شوره زار معصیتم گریه می کنی جانم فدای دیده ی بارانی شما پرونده ام برای شما دردسر شده وضع بدم،دلیل پریشانی شما ای وای من! که قلب شما را شکسته ام آقا چه شد تبسم رحمانی شما؟! ای یوسف مدینه مرا هم حلال کن « عفو و گذشت» سنت کنعانی شما آیا حقیقت است که اصلا شبیه...